سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صدای پای آب
 

 

خدا بگم چیکار کنه این سریال "خداحافظ بچه" رو! دیگه نه از حیا خبری هست و نه از روابط سالم . تازه بچه دزدی و ماشین دزدی و خیانت به همسر هم آموزش میده .

چند شب پیش بود که توی بیمارستان شهر ما یه خانومی بچه خودش رو مثل سریال گذاشت توی نمازخونه بیمارستان و فرار کرد . این رو موقعی فهمیدند که دیدند یه بچه تک و تنها توی نمازخونه داره گریه میکنه .

 من نمیدونم چه موقع میخواد صدا و سیما درست بشه . این سریال با اینکه خوبی هم داره اما بدی هاش بیشتره .

قشنگ یه مرد رو نشون میده که خیانت کرده به همسرش و رفته یه همسر دیگه (پنهانی) گرفته .

خیلی قشنگ توی این سریال گفته میشه : حتماً توی خونه، خانوم خونه به خواسته های مرد رسیدگی نمیکنه، واسه همین هم مرد میره یه همسر دیگه اختیار میکنه ...

یکی از روش های جنگ نرم، حیازدایی و از بین بردن حیا است که توی این سریال داره رخ میده . نمیدونم مشکل از فرهنگ ما بچه جنوبی هاست یا فرهنگ تهرانی ها . من خودم شخصاً هر موقع این سریال رو با اعضای خانواده (پدر و مادر) می بینم ، از خجالت آب میشم. درسته که توی جامعه این مشکلات وجود داره اما خیلی از مسائل رو نباید در رسانه ملی گفته بشه، چرا که مخاطبین همه که از یه نوع نیستند . از پیر و جوون گرفته تا مجرد و متاهل و بچه ی پنج ساله و ...

اگه دقت کرده باشید، مردی که توی سریال همسر دوم داره (خسرو خان)، هنوز با همسر دومش محرم نیست . این موضوع رو خود همسر دوم گفت . اما یه بچه ازش داره ! این یعنی چی؟! من که سر در نمیارم!

بگذریم ... اما این راهی که داریم میریم، به ناکجاآباد هم نمیرسه .

نظر شما چیه؟

 




موضوع مطلب : نقد سریال حیا جنگ نرم خیانت همسر

ارسال شده در: چهارشنبه 91 مرداد 25 :: 3:13 عصر :: توسط : سید

چند مدت پیش یه مطلب جالبی در مورد امر به معروف و نهی از منکر توی اینترنت خوندم . حیفم اومد بیخیالش بشم . تصمیم گرفتم بذارم روی وبلاگ تا همه بخونن و البته اجرا کنن .

در زیر چند تا توصیه دارم برای کسانی که تازه کار هستن و می خوان شروع به امر به معروف و نهی از منکر بکنن:
(این توصیه ها در عین سادگی، تأثیر گذاری خوبی دارند و انجام دادنشون خیلی راحته)

یک :
هنگام رد شدن از کنار دختر و پسری که زن و شوهر نیستند و معمولا سر و وضع مناسبی هم ندارن، بی تفاوت نباشید و سعی کنید به آقا پسر (حتی الامکان با اخم) نگاه کنید (به هیچ وجه به دختر خانم نگاه نکنید، چون هم احتمال لغزش خودتون بیشتر می شه و هم این که خیلی از خانم های بی حجاب، از این که جلب توجه می کنن و دیگران نگاهشون می کنن روحیه می گیرن و شاد می شن!!)
بارها که این کار رو کردم نتیجش این بوده که پسر دچار ترس و اضطراب می شه (آب دهن خودش رو قورت می ده و …) و هرلحظه منتظر تذکر شنیدنه و  می فهمه که این کاری که اون می کنه، به هیچ وجه برای جامعه عادی تلقی نمی شه و ناهنجاری محسوب می شه، بنابراین خیلی در اینجور گناه کردن لذت نمی بره و اذیت هم می شه.

 دو :
اگر خدایی نکرده چشمتون به نامحرم افتاد، سعی کنید بلافاصله روی خودتون رو برگردونید:
با این کار علاوه بر حفظ خودتون از گناه، باعث می شید که به طرف بربخوره و یه تلنگری بهش خورده باشه که بد حجابی در خور جامعه ما نیست و پوشش متعارفی نداره!
(با حساسیت بالایی که اکثر خانم ها دارن، بدون هیچ کلامی و فقط با نگاه نکردن، متوجه نامناسب بودن حجابشون می شن) .

سه :
اگر دوستان و آشنایانتون رو می بینید که با جنس مخالف مشغول صحبت، خنده و … هستن (علی الخصوص در محیط دانشگاه) با بی توجهی و حتی اخم از کنارشون رد بشین و به هیچ وجه به سلام و علیک کردن و تحویل گرفتنشون نپردازید و با زبون بی زبونی بهش بگید که: “از تو انتظار نداشتم” .




موضوع مطلب : امر به معروف و نهی از منکر حجاب دختر پسر

ارسال شده در: چهارشنبه 91 مرداد 11 :: 12:32 عصر :: توسط : سید

قابل توجه کسانی که می پرسند :
چرا نماز را باید به زبان عربی خواند؟ درحالیکه ما فارسی (پارسی) زبان یا ایرانی هستیم؟
خاطره آقای محمد جواد شریعت با مرحوم آیت الله حاج آقا رحیم ارباب اصفهانی در رابطه با راز عربی بودن نماز:
سال یکهزار و سیصدو سی و دو شمسی بود . من و عده ای از جوانان پرشور آن روزگار، پس از تبادل نظر و مشاجره، به این نتیجه رسیده بودیم که چه دلیلی دارد نماز را به عربی بخوانیم؟
چرا نماز را به زبان فارسی نخوانیم؟ عاقبت تصمیم گرفتیم نماز را به زبان فارسی بخوانیم و همین کار را هم کردیم.

والدین کم کم از این موضوع آگاهی یافتند و به فکر چاره افتادند، آن ها پس از تبادل نظر با یکدیگر، تصمیم گرفتند با نصیحت ما را از این کار باز دارند و اگر مؤثر نبود، راهی دیگر برگزینند، چون پند دادن آن ها مؤثر نیفتاد، ما را نزد یکی از روحانیان آن زمان بردند. آن روحانی وقتی فهمید ما به زبان فارسی نماز می خوانیم، به شیوه ای اهانت آمیز نجس و کافرمان خواند.

این عمل او ما را در کارمان راسخ تر و مصرتر ساخت. عاقبت یکی از پدران، والدین دیگر افراد را به این فکر انداخت که ما را به محضر حضرت آیت الله حاج آقا رحیم ارباب ببرند و این فکر مورد تأیید قرار گرفت. آن ها نزد حضرت ارباب شتافتند و موضوع را با وی در میان نهادند، او دستور داد در وقتی معیّن ما نزدش برویم .
در روز موعود ما را که تقریباً پانزده نفر بودیم ، به محضر مبارک ایشان بردند، در همان لحظه اول، چهره نورانی و خندان وی ما را مجذوب ساخت؛ آن بزرگمرد را غیر از دیگران یافتیم و دانستیم که با شخصیتی استثنایی روبرو هستیم.

آقا در آغاز دستور پذیرایی از همه ما را صادر فرمود. سپس به والدین ما فرمود: شما که به فارسی نماز نمی خوانید، فعلاً تشریف ببرید و ما را با فرزندانتان تنها بگذارید.
وقتی آن ها رفتند، به ما فرمود: بهتر است شما یکی یکی خودتان را معرفی کنید و بگویید در چه سطح تحصیلی و چه رشته ای درس می خوانید، آنگاه به تناسب رشته و کلاس ما، پرسش های علمی مطرح کرد و از درس هایی مانند جبر و مثلثات و فیزیک و شیمی و علوم طبیعی مسائلی پرسید که پاسخ اغلب آن ها از توان ما بیرون بود.

هرکس از عهده پاسخ بر نمی آمد، با اظهار لطف وی و پاسخ درست پرسش روبرو می شد. پس از آن که همه ما را خلع سلاح کرد، فرمود:
والدین شما نگران شده اند که شما نمازتان را به فارسی می خوانید، آن ها نمی دانند من کسانی را می شناسم که _ نعوذبالله _ اصلاً نماز نمی خوانند، شما جوانان پاک اعتقادی هستید که هم اهل دین هستید و هم اهل همت، من در جوانی می خواستم مثل شما نماز را به فارسی بخوانم؛ ولی مشکلاتی پیش آمد که نتوانستم. اکنون شما به خواسته دوران جوانی ام جامه عمل پوشانیده اید، آفرین به همت شما.
 
در آن روزگار، نخستین مشکل من ترجمه صحیح سوره حمد بود که لابد شما آن را حلّ کرده اید. اکنون یکی از شما که از دیگران مسلط تر است، بگوید بسم الله الرحمن الرحیم را چگونه ترجمه کرده است؟

یکی از ما به عادت دانش آموزان دستش را بالا گرفت و برای پاسخ دادن داوطلب شد، آقا با لبخند فرمود: خوب شد طرف مباحثه ما یک نفر است؛ زیرا من از عهده پانزده جوان نیرومند برنمی آمدم.

بعد به آن جوان فرمود: خوب بفرمایید بسم الله را چگونه ترجمه کردید؟
آن جوان گفت: طبق عادت جاری به نام خداوند بخشنده مهربان.
 
حضرت ارباب لبخند زد و فرمود:
گمان نکنم ترجمه درستِ بسم الله چنین باشد. در مورد «بسم» ترجمه «به نام» عیبی ندارد.
اما «الله» قابل ترجمه نیست؛ زیرا اسم علم (خاص) خدا است و اسم خاص را نمی توان ترجمه کرد؛ مثلاً اگر اسم کسی «حسن»باشد، نمی توان به آن گفت «زیبا». ترجمه «حسن» زیباست؛ اما اگر به آقای حسن بگوییم آقای زیبا، خوشش نمی‌آید. کلمه الله اسم خاصی است که مسلمانان بر ذات خداوند متعال اطلاق می کنند. نمی توان «الله» را ترجمه کرد، باید همان را به کار برد.

خوب «رحمن» را چگونه ترجمه کرده اید؟
 رفیق ما پاسخ داد: بخشنده. حضرت ارباب فرمود: این ترجمه بد نیست ، ولی کامل نیست؛ زیرا «رحمن» یکی از صفات خداست که شمول رحمت و بخشندگی او را می رساند و این شمول در کلمه بخشنده نیست؛ «رحمن» یعنی خدای که در این دنیا هم بر مؤمن و هم بر کافر رحم می کند و همه را در کنف لطف و بخشندگی خود قرار می دهد و نعمت رزق و سلامت جسم و مانند آن اعطا می فرماید. در هر حال، ترجمه بخشنده برای «رحمن» درحد کمال ترجمه نیست.

خوب، "رحیم "را چطور ترجمه کرده اید؟
رفیق ما جواب داد: «مهربان» حضرت آیت الله ارباب فرمود: اگر مقصودتان از رحیم من بودم ( چون نام ایشان رحیم بود) ، بدم نمی آمد «مهربان» ترجمه کنید؛ امّا چون رحیم کلمه ای قرآنی و نام پروردگار است، باید درست معنا شود. اگر آن را «بخشاینده» ترجمه کرده بودید، راهی به دهی می برد؛ زیرا رحیم یعنی خدایی که در آن دنیا گناهان مؤمنان را عفو می کند. پس آنچه در ترجمه «بسم الله» آورده اید، بد نیست؛ ولی کامل نیست و اشتباهاتی دارد. من هم در دوران جوانی چنین قصدی داشتم، امّا به همین مشکلات برخوردم و از خواندن نماز فارسی منصرف شدم. تازه این فقط آیه اول سوره حمد بود، اگر به دیگر آیات بپردازیم موضوع خیلی پیچیده تر می شود. امّا من معتقدم شما اگر باز هم بر این امر اصرار دارید، دست از نماز خواندن فارسی برندارید؛ زیرا خواندنش از نخواندن نماز بطور کلی بهتر است.
در این جا، همگی شرمنده و منفعل و شکست خورده از وی عذر خواهی کردیم و قول دادیم، ضمن خواندن نماز به عربی، نمازهای گذشته را اعاده کنیم.

ایشان فرمود: من نگفتم به عربی نماز بخوانید، هر طور دلتان می خواهد بخوانید. من فقط مشکلات این کار را برای شما شرح دادم.

ما همه عاجزانه از وی طلب بخشایش و از کار خود اظهار پشیمانی کردیم. حضرت آیت الله ارباب، با تعارف میوه و شیرینی، مجلس را به پایان برد. ما همگی دست مبارکش را بوسیدیم و در حالی که ما را بدرقه می کرد، خداحافظی کردیم. بعد نمازها را اعاده کردیم و از کار جاهلانه خود دست برداشتیم .




موضوع مطلب : نماز عربی فارسی

ارسال شده در: شنبه 91 مرداد 7 :: 7:2 عصر :: توسط : سید

 
درباره وبلاگ
سلام ... مدعی خواست که از بیخ کند ریشه ما / غافل از اینکه خدا هست در اندیشه ما/ دانشجوی مهندسی شیمی صنایع گاز هستم. زمانی که این وبلاگ رو راه اندازی کردم سال سوم دبیرستان بودم. کم و بیش از سیاست هم میدونم . امیدوارم لحظات خوبی رو توی وبلاگ سپری کنید. در ضمن، من رو از نظرات و انتقادهای خودتون محروم نسازید. یاعلی.
لوگو
سلام ...
مدعی خواست که از بیخ کند ریشه ما / غافل از اینکه خدا هست در اندیشه ما/

دانشجوی مهندسی شیمی صنایع گاز هستم. زمانی که این وبلاگ رو راه اندازی کردم سال سوم دبیرستان بودم. کم و بیش از سیاست هم میدونم . امیدوارم لحظات خوبی رو توی وبلاگ سپری کنید. در ضمن، من رو از نظرات و انتقادهای خودتون محروم نسازید. یاعلی.
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 36
بازدید دیروز: 47
کل بازدیدها: 177449